پيشرفت و وظايف دولت ديني (4)


 

نويسنده :ناصر جهانيان




 

5. نظارت دقيق بر عملكرد نهادهاي دولتي ، قضايي و لشكري
 

تداوم نظام اسلامي در نهادينه شدن ارزش ها ، قوانين و مقررات اسلام است . بخشي از اين مهم، هنگامي حاصل مي شود كه عمليات نظارت بر كار كارگزاران و نهادهاي دولتي به خوبي انجام پذيرد . اميرمؤمنان علي (عليه السلام) مي فرمايد:
پس در كارهايشان تفقد كن و كاوش نماي و جاسوساني از مردم راستگوي و وفادار به خود برآنان بگمار ، زيرا مراقبت نهاني تو در كارهايشان ، آنان را به رعايت امانت و مدارا در حق رعيت وا مي دارد. و بنگر تا ياران كارگزارانت تو را به خيانت نيالايند. هر گاه يكي از ايشان دست به خيانت گشود واخبار جاسوسان در نزد توبه خيانت او گرد آمد و همه بدان گواهي دادند ، همين خبرها تو را بس بود . بايد به سبب خيانتي كه كرده ، تنش را به تنبيه بيازاري و از كاري كه كرده است ، بازخواست نمايي . سپس ، خوار و ذليلش سازي و مهر خيانت بر او زني و ننگ تهمت را بگردنش آويزي .(1)

6. برنامه ريزي براي پيشرفت بر اساس اصول و شاخص هاي ثابت و تعيين عناصر متغير مرتبط با اصول ثابت
 

برنامه ريزي به عنوان تفكر نظام مند در امور و ترسيم راه براي آينده ، با تكيه بر مطلوب ترين راه استفاده از دانش و فناوري ، يكي از وظايف مهم دولت هاي كنوني براي توسعه و پيشرفت است ؛ اما برنامه ريزي در يك دولت اسلامي بايد مطابق با ارزش هاي اسلامي باشد . از اين رو ، متخصصان علوم اسلامي و كارشناسان امور سياسي، اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي مي بايست با همدلي ، همفكري و كمك يكديگر ، به اين مهم اقدام و اهتمام ورزند.
برنامه ريزي مي بايست : اولاً ، بر اساس اصول و شاخص هاي ثابت اسلامي طراحي شوند؛ بدين معنا كه در چارچوب جهت گيري كلي احكام اوليه اسلام ، (2) اهداف تصريح شده احكام ثابت (3) و ارزش هاي اجتماعي مؤكد دين (4) قرار داشته باشند ؛ ثانياً ، براي اينكه هماهنگي و تعادل ديني جامعه حفظ شود ، در هر زمان و مكان خاص اين امكان به دولت ديني داده شده تا عناصر متغير مرتبط با اصول ثابت را محقق كند؛ بدين معنا كه گاهي لازم است احكام حكومتي و موقتي ، مانند ماليات غيرثابت ، به سبب نيازهاي فزاينده جامعه اسلامي و فقيران وضع شود؛ و يا گاهي رهبر دولت ديني ، هنگامي كه در جامعه اهداف پيشرفت و عدالت از طريق احكام اوليه انجام نمي پذيرد ، مي تواند با امكاناتي كه در اختيار دارد ، مسير پيشرفت عادلانه را هموار كند.(5)

7. سرمايه گذاري در نيروي انساني ماهر و متعهد
 

يكي ازعلل مستقيم توسعه و پيشرفت پايدار ، داشتن مهارت هاي فني و حرفه اي و علمي است . البته قبل و همراه و بعد از اين انباشت ، همواره مي بايست انسان ، مورد نظر مكتب حاكم بر آن جامعه تعليم و تربيت شود، تا تعهد اجتماعي لازم براي هدر نرفتن سرمايه گذاري در نيروي انساني ماهر و عدم فرار مغزها و
تخصص ها ايجاد گردد.از اين جهت ، برپايي نظام آموزش عمومي (از طريق مدارس ، دانشگاه ها ، حوزه ها ، رسانه هاي عمومي و به ويژه مساجد و حسينيه ها و... بالأخص ارتباطات چهره به چهره) ، جهت ارتقاي فرهنگ ديني و تصحيح روابط اجتماعي ، اولين اقدام در اين مسير مي باشد . سرمايه گذاري در تبليغ دين و فرهنگ قرآني ، هم عقلانيت بنيادي را اصلاح مي كند و هم عقلانيت ارزشي را ؛ بدين ترتيب ، سليقه و ترجيحات مسلمانان به هم نزديك مي شود . افزايش اين انباره سرمايه انساني ، موجب روشن شدن اولويت هاي اجتماعي ، سهولت برنامه ريزي و آمادگي مسلمانان براي گذشت وتحمل سختي جهل نيل به سعادت ، كمال و عدالت مي شود . سرمايه اجتماعي مبتني بر روابط جاهلي قبيله اي و طايفه اي ؛جاي خود را به سرمايه اجتماعي مبتني بر روابط برادرانه و عاطفه ايماني و عدالت خواهانه امت مي دهد و حاكميت قانون ، جانشين سنت ها و روابط جاهلي و خويشاوندگرايي مي شود. عمل به عهد و قرارداد ، يك سنت اسلامي است كه نقش اساسي در ايجاد انگيزه براي سرمايه گذاري و اشتغال دارد . در روايات ، تلاش براي اصلاح مردم از وظايف واجب پيشوايان شمرده شده است . (6) امام علي (عليه السلام) در عهدنامه خود به مالك اشتر ، اصلاح مردم را وظيفه حكومت قلمداد مي كند.(8،7)
رهبران جامعه اسلامي، خود مي بايست الگويي تمام و كمال از كارآفرينِ خلاق ، مسئوليت پذير و در عين حال يادآور خداوند متعال ، ارائه دهند؛ همان گونه كه پيامبر گرامي (صلي الله عليه و آله و سلم) ، اميرالمؤمنان(عليه السلام) آمده است: ايشان بزرگ ترين مولد اقتصادي عصر خود به شمار مي آيد و با كارهاي توليدي خود ، هم بر ثروت جامعه مي افزود و هم بستر زيادي براي شغل هاي مفيد و مولد براي ديگران فراهم مي نمود. در حديثي امام صادق (عليه السلام) گوشه اي از فعاليت هاي شخصي حضرت علي (عليه السلام) را بيان كرده است :«آزاد كردن هزار برده ، وقف صد هزار درخت خرما ، وقفِ املاكي در
خيبر ، وادي القري و مزرعه هاي ابي نيزر ، بغيبغه ، رباح ، ارينه ، رَغَد و رزين براي مؤمنان ، احداث صد حلقه چاه در زمين ينبع و وقف آن براي حجاج بيت الله الحرام ، حفر چندين حلقه چاه را در راه مكه ، كوفه و...».(9) اميرالمؤمنين (عليه السلام) هر گاه از جهاد فراغت مي يافت ، به تعليم مردم و قضاوت در ميان آنها مي پرداخت و پس از فراغت از اينها در بوستاني كه داشت ، به كار دستي اشتغال مي ورزيد؛ با وجود اين ، در همه اين حالات ، يادآور خداوند جل جلاله بود.(10)
از ديدگاه اسلام ، انباشت سرمايه انساني ماهر، از انباشت سرمايه فيزيكي ، كه هر دو از عوامل رشد اقتصادي جامعه هستند ، مهم ترمي باشد. هنگامي كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) با مهاجران وارد مدينه شدند ، تقريباً از انباشت سرمايه فيزيكي خبري نبود ، اما در عوض ، همه مسلمانان از اندوخته سرمايه انساني بالقوه برخوردار بودند. اقدامات پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) موجب پرورش اين سرمايه و به فعليت رسيدن بازدهي آن شد . اين سرمايه انساني در بخش خصوصي و بازار ، به صورت کار ماهر جلوه گر شد . در ارتقاي انباره سرمايه انساني مسلمانان ، بيت المال نقش شاياني داشت . فديه آزادي برخي از اسراي جنگ بدر كه با سواد بودند ، يا دادنِ خواندن و نوشتن به ده نفر از جوانان مسلمان قرار گرفت . در مدينه محلي به «نام دارالقراء» تدارك شد ، تا جوانان در آنجا گرد آمده و خواندن ونوشتن را فراگيرند . اين آموزش هاي نخستين ، زمينه هاي آشنايي با فنون كشاورزي و فني را فراهم آورد و موجب شد توان پذيرش و استفاده از علوم و فنون متداول در ايران و روم حاصل شود. دانش طب و بهداشت ، اسلحه سازي ، معماري و شهرسازي ، فنون آبياري مانند احداث چاه ، قنات ، ترعه و مانند اينها ،از جمله فنوني هستند كه به تشويق و هدايت پيامبر و جانشينان حضرت به دنياي اسلام وارد شدند . علوم انساني نيز به هنگام خلافت اميرالمؤمنين (عليه السلام) شكوفايي بسيار پيدا كرد . همچنين ، ستايش دائم پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم ) از علم ودانش و ارج و
منزلت دادن به دانشمندان ، نخست موجب استقبال مسلمانان از علوم تازه شد و سپس ، سبب تسلط ايشان بر معارف ياد شده و پيشبرد آنها گشت . در زمان امامت حضرت موسي بن جعفر (عليه اسلام) و حضرت علي بن موسي الرضا (عليهم السلام) نهضت علمي در دنياي اسلام ، به اوج خود رسيد و مسلمين پرچمداران اين علوم شدند.(11)

8. انباشت سرمايه فيزيكي به ويژه در امور زيربنايي
 

يكي ديگر از علل مستقيم پيشرفت و توسعه پايدار ، انباشت سرمايه فيزيكي است . در نظام اقتصادي اسلام ، هر چند بخش خصوصي نقش اصلي در احياي اقتصاد كشور دارد ، اما با توجه به سلطه كه دولت در اقتصاد از طريق مالكيت عمومي ودولتي دارد ، مي توان به نقش مهم دولت اسلامي در انباشت سرمايه فيزيكي، به ويژه از طريق كم كردن هزينه توليد براي بخش خصوصي از راه سرمايه گذاري هاي زيربنايي ، پي برد. پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله و سلم) ، افزون بر اهميتي كه به انباشت سرمايه انساني مي داد ، به ايجاد زمينه هاي فيزيكي توسعه نيز اهتمام خاصي داشت . ايجاد محل مناسبي براي بازار در شهر مدينه و گسترش شبكه هاي ارتباطي ، از جمله اين اقدامات است . همچنين به منظور تأمين مسكن مسلمانان مهاجر ، به تقسيم زمين ميان آنها اقدام كرد و با اين اقدام ، يكي از نيازهاي اساسي آنها را برآورد. توسعه شبكه هاي آبياري با حفر چاه ها و قنوات و وقف آنها در بين مسلمانان ، از اقدامات امام علي (عليه السلام) است .
اگر به احكام اسلامي درباره منابع مالي دولت اسلامي در نظر اقتصادي اسلام نظري بيفكنيم ، ملاحظه مي كنيم درآمدهاي دولت از راه هاي ذيل تأمين مي شود :
ـ انفال و ثروت هاي طبيعي ؛
ـ ماليات هاي ثابت و متغير ؛
ـ بهاي خدمات دولتي ؛
ـ كمك هاي مردمي.
در اين ميان ، انفال و ثروت هاي طبيعي ، نقش مهمي در انباشت سرمايه ايفا خواهند كرد. در اختيار داشتن موارد بسياري از انفال و ديگر ثروت هاي طبيعي ، مانند زمين هاي داير و باير ، جنگل ها ، درياها ، رودخانه ها ، فضا ، معادن و نيز اموال و سرمايه هايي كه از راه هاي گوناگون نصيب دولت اسلامي مي شود ، از عوامل تعيين كننده در پيشرفت و رشد اقتصادي و پويايي آن مي باشند.
آباد سازي اراضي موات و به كارگيري آنها در بخش هاي كشاورزي ، دامداري ، مسكن و صنعت و نيز استفاده از اراضي آبادي كه جزو انفال هستند ، موجب افزايش حجم توليد ناخالص ملي و رشد بخش هاي اقتصادي خواهد شد .بهره گيري از آب هاي بدون استفاده رودخانه ها ودرياها ، استخراج معادل و تبديل آنها به فرآورده هاي صنعتي و... نيز به رشد شكوفايي اقتصاد كمك خواهد كرد .
دولت اسلامي به چند طريق مي تواند اين منابع را مديريت كند و موجب پيشرفت و رشد اقتصادي پايدار شود:
ـ تصدي مستقيم دولت ؛
ـ استفاده از مشاركت مردم؛
ـ واگذاري به بخش خصوصي .
به نظر مي رسد ، روش اول (تصدي گري دولت ) ، بيشتر در استخراج معادن بزرگ و حساسي چون نفت و طلا و نيز صنايع راهبردي و حافظ منافع ملي همانند صنايع دفاعي و همچنين توليد كالاها و دادن خدماتي كه بخش خصوصي براي اجراي آنها انگيزه ندارد (كالاهاي عمومي و زيربناها ) ، موثر است.(12)

پي نوشت ها :
 

1. نهج البلاغه ، ترجمه عبدالمحمد آيتي ، ص 735.
2. براي مثال ، توزيع درآمد بايد بر محور عامل كار و تلاش مفيد اقتصادي دور بزند و فعاليت هاي غير مفيد ، از قبيل ايجاد بازار سياه و كمبودهاي ساختگي ، نبايد منشأ درآمد باشد.
3. براي مثال ، در آيه «فيء» با صراحت تمام ، عدم تمركز ثروت در بين طبقه اي خاص ، يك هدف دانسته شده است . همچنين در روايات زكات ، تصريح شده كه زكات ، فقط براي رفع نيازهاي ضروري فقيران نيست ، بلكه افزايش رفاه نسبي آنها نيز از اهداف آن است .
4. عدالت ، برادري ، مساوات و مانند آن ، از اصول ارزشي غير قابل چشم پوشي در يك جامعه اسلامي است كه از يك سو، وظايفي را بر دوش ملت مي گذارد و از سوي ديگر ، حاكم اسلامي را به تحقيق اين ارزش ها در محدوده اختيارات قانوني اش موظف مي كند.
5. براي مثال ، در حديثي از امام كاظم (عليه السلام) آمده است: در حالت عدمِ كفايتِ ماليات زكات ، بر ولي امر واجب است تا از جانب خود به قشر آسيب پذير تا حد استغنا و بي نيازي كمك كند.» بديهي است ، انجام چنين مسئوليتي ، سياست هاي اقتصادي و تدبيرهاي لازم را ايجاب مي كند و حكومت اسلامي بايد از امكاناتي كه در اختيار دارد(از قبيل انفال ، اموال عمومي ، موقوفات و...) ، در جهت تحقيق اين هدف بهره ببرد(ر.ك : سيد محمد باقر صدر ، صوره عن اقتصاد المجتمع الاسلامي ، ص 30-35).
6. امام علي (عليه السلام) مي فرمايد : «بر امام واجب است كه حدود اسلام و ايمان را به افراد جامعه اش بياموزد » (عبدالواحد آمدي ، غررالحكم و دررالكم ، ج6 ، ص30 ؛ ج4 ، ص318).
7. نهج البلاغه ، نامه 53.
8. در جاي ديگر مي فرمايد : «اما حق شما بر من اين است كه شما را نصيحت كنم... و به شما آموزش دهم تا جاهل نمانيد و شما را تربيت كنم تا بياموزيد [ وطبق آن رفتار كنيد]... و به شما آموزش دهم تا جاهل نانيد و شما را تربيت كنم تا بياموزيد [ و طبق آن رفتار كنيد..» (همان ، خطبه 34) . در ضمن خطبه اي ، وظيفه امام را چنين مي شمارد : «همانا بر امام نيست جز آنچه از امر پروردگار به عهده او واگذار شده : كوتاهي نكردن در موعظه و كوشيدن در نصيحت و زنده كردن سنت و...» (همان ، خطبه 105)، عملكرد خود را نيز در اين باره چنين توصيف مي نمايد:«آيا حكم قرآن را ميان شما جاري نداشتم و... ايمان را ميان شما پا بر جا كردم و
مرزهاي حلال و حرام را برايتان جدا ... و با گفتار و كردار خويش معروف را ميان شما گستردم و با خوي خود ، شما را نشان دادم كه اخلاق گزيده چيست (هان ، خطبه 182 و 87).
9. ابن شهر آشوب ، مناقب آل ابي طالب ، ص 122-123.
10. ابن فهد حلي ، عده الداعي و نجاح الساعي ،ص 101.
11. ر.ك: سيد محمد باقر صدر ، اقتصادنا ، ص 587.
12. ر.ك: سعيد فراهاني فرد ، «سياست هاي مالي و ثروت هاي طبيعي» ،اقتصاد اسلامي ، ش 2.
 

منبع:نشريه معرفت سياسي،شماره1